طاها گلیطاها گلی، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه سن داره

شیرین ترین هدیه زندگی ما

چهار ماه زندگی طاها به قلم مامان سمیه

1394/4/3 16:18
نویسنده : مامان سمیه
69 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام پسر گلم

چهار ماه از زندگیت با همه ی سختی و مشکلات و خنده و شادی گذشت.

عزیز دل مامان روزااینقدر زود می گذره که بعضی وقتا شمار روزها از دستم میره،شما تو این ۴ماه از کولیک خیلی رنج بردی که هنوزم ادامه داره،هر روز که میگذره خدا خدا می کنم که روز بعد این مریضی از دلت بره و هیچ وقت،هیچ وقت،هیچ بچه ای هیچ جای دنیا مریض نباشه،شما هم همینطور

آمین

پسرم تو این ۴ماه:قیافه ات کمی تغییر کرده خوشگلتر و با نمکتر شدی.

گردنت رو میتونی صاف نگداری،دور و بریهات رو میشناسی،اسمت رو شناختی و وقتی صدات می کنیم واکنش نشون می دی و دنبال صاحب صدا سرت رو چپ راست تکون میدی،خیلی خیلی خوشگل می خندی مثلا وقتی شبا که بیداری(با وجود گذشتن ۴ماه هنوز برنامه خوابت رو غلتک نیفتاده،البته بخاطرکولیکت است عزیزمغمگینگریه) و نمی خوابی منم که خواب دیوونم میکنه،همین که به صورتت نگاه میکنم و شما یه لبخند خوشگگگگل میزنی،همه چی تموم میشه،خستگیم در میره،خواب از سرم می پره.تازه عزیز دل مامان منم میشناسی و وقتی گریه می کنی و میای بغلم آروم میشی،وقتی هم از کنارت برم الکی گریه میکنی و سرفه نمایشی می کنی،عاشق این رفتارتم،تازم پستونکت رو از دهنت با زبونت میندازی بیرون و یه صداهای خوشمل در میاری تا به بهونه گذاشتن پستونک تو دهنت بیام پیشت.درست از روز ۲۸خرداد یعنی پایان چهارمین ماه و پا گذاشتن به ماه پنجم،با دستهات میتونی وسایلی رو که بالا سرت آویزونه رو بگیری.

پسرم ریزش موهات شدیدتر شده،تازه موهای منم می ریزه که میگن بخاطر اینه که شما منو بعنوان مامان میشناسی،نمیدونم؟

پسر گلم عکسهای آتلیه ات رو گرفتیم،اونقدر خوشگلن که نگو،اینم بگم که برنامه ی ما برای عکسهای شما این بود که می خواستیم تو حالت خواب عکس بگیریم که شما اصلا نخوابیدی و خنده هم نکردی،خطا ولی خوب خیلی عکسهای خوشگلی شدند،بعدا میذارم تو سایت.

عزیزم این ماه وقت واسنت بود ولی چون من و بابایی شک داشتیم که سرماخورده باشین،۲۸ام نبردیمت مرکز بهداشت گذاشتیم روز شنبه۳۰ام رفتیم واسه تزریق،شوکولات مامان سری قبل واکسن زیاد اذیت نکرد اما این بار هم پایی که واکسن زدن درد میکرد وگریه میکردی،وهم شبش یه کم تب کردی،قربون مامان جی خیلی زحمت میکشید و هی دست و صورت و پاهات رو میشست تا تبت زیاد نشه(خدا هیچ بچه ای رو بی مادر و پدر نکنه،پدر مادر منم واسه ما نگه داره ـ آمین) آخر سر هم که تبت ۳۷/۴۰ بود مامان جی برد و با آب نمک دست صورت و پاهات رو شست تا تبت پایین اومد و آرام خوابیدی.

عزیزم شرمنده این ماه هم به خاطر واکسنت و خستگی نتونستیم واست ماهگرد بگیریم. ایشاالله ماه بعد جبران می کنیم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)