طاها گلیطاها گلی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

شیرین ترین هدیه زندگی ما

اولین دیدار

عزیز دلم اولین بار ما شما رو در تاریخ ۹۳/۴/۱۸ در سونوگرافی دکتر شادی گرانمایگان که با ماماجی رفته بودم دیدیم خوب البته زیاد مشخص نبودی ولی همین که فهمیدیم سالمی و قلبت میزنه خدا رو صد هزار بار شکر. ...
24 مهر 1393

شنیدن خبر آمدنت

عصر همون روز با بابایی رفتیم دکتر و آزمایشگاه تا از زبون دکتر بشنویم شاید بلکه باورمون شه که یه تو راهی ناز داریم. خدایا شکرت که ما رو نا امید نکردی ...
22 مهر 1393

نخودی یا فندقی

عزیز دل مامان من شما رو نخودی،نخودی من، خطاب میکنم،اما بابایی میگه بگو فندق. بپرس چرا؟ آخه میگه فندوق قیمتش از نخود گرونتره،عزیز من لیاقتش بیشتر از ایناست... ...
22 مهر 1393

بدون عنوان

بنام خدا سلام عزیز دل مامان من و بابایی نزدیک یه ساله که منتظر شنیدن خبر آمدن عزیز دلمون هستیم. مامانی؛نخودی مامان؛خیلی ناز می کردی واسه اومدن ما رو خیلی منتظر گذاشتی اما در مقایسه با دیگران زیادم منتظر نشدیم. راستش ماه رمضون سال گذشته(۹۲) بود که من و بابایی تصمیم گرفتیم که سه نفر شیم هر ماه که گذشت انتظار ما بیشتر می شد آخه خبری از شما نمی شد درست روز چهارشنبه٫ ۴تیر ماه ۹۳ بود که من از پله های خونه خوردم زمین و انگشتهای پای راستم در رفتن و روی پام ترک برداشت. بابایی هل شده بود البته دایی تورج خونه ما بود باهم کمک کردن که منو ببرن دکتر٫ رفتیم ماماجی (مامان مامانی) رو از خونه برداشتیم که ب...
22 مهر 1393

بدون عنوان

  ه هان ای پسر عزیز  دلبند بشنو ز پدر نصیحتی چند زین گفته سعادت تو جویم پس یاد بگیر هر چه گویم می باش به عمر خود سحر خیز از خواب سحر گهان بپرهیز... ...
22 مهر 1393

بدون عنوان

    بسم خدا سلام شازده کوچولوی مامان فکر نکنی مامان الان یادش افتاده که برات از خاطراتت بنویسه ها نه من همه ی اتفاقات جوجومو تو یه دفتر نوشتم آخه من فکر می کردم این سایت فقط واسه مامانایی است که نی نی هاشون رو دنیا آوردن و مامانایی که نی نی تو دلشون دارن باید صبر کنن. واسه همین عشق مامان با اجازتون می خوام از همون اول خاطراتت رو از دفتر کپی کنم تو این دفتر الکترونیکی.پس فردا که بزرگ شدی نگی مامانی تاریخ نوشته هات با تاریخ تولدم نمی خونه نکنه دروغ نوشتی.نه عزیزم   ...
22 مهر 1393