شیرین ترین هدیه زندگی ما

  سلام عشق مامان   حتما الآن با خودت میگی مامانی چرا اینقدر دیر به دیر وبم رو آپدیت میکنی؟ درست عزیزم آخه با گذشت پنج ماه هنوز خواب شما رو غلطک نیفتاده یعنی شب ها رو خوب نمی خوابی...بهونه می گیری...گریه می کنی... صبح هام که از ساعت ۶ بیدار می شی و سر و صدا می کنی تا من پاشم،خوب عزیزم واسه همین انرژی برام نمی مونه روزهام بی حال و کسل میشم،با این حال وقتی بهم لبخند می زنی خستگیم در میره عزیزم تو این پنج ماه خیلی بزرگ شدی...آقا شدی...دیگه دور و بریهاتو میشناسی...گردنت رو می تونی کنترل کنی...با دستات می تونی وسایل و اسباب بازیهات رو نگه داری...با دستت پستونکت رو در میار...

  ...

        ...

                            خانم نگیر...عکس نگیر...       مامان دارم با بابایی اختلات میکنم لطفا مزاحم نشین     ...

      قربون گل پسرم ...

    ...

  این عکس رو با کمک مامان جی و خاله ناز گرفتیم که ایده ی مامان جی بود     به به چه شام خوشمزه ای   ...

              ...

  مامان اینم عکس تشک بازیت(البته زیاد مشخص نیست)   هدیه ی من و بابایی به مناسبت سومین ماهگرد     مبارک پسرم ...

  سلام پسر گلم چهار ماه از زندگیت با همه ی سختی و مشکلات و خنده و شادی گذشت. عزیز دل مامان روزااینقدر زود می گذره که بعضی وقتا شمار روزها از دستم میره،شما تو این ۴ماه از کولیک خیلی رنج بردی که هنوزم ادامه داره،هر روز که میگذره خدا خدا می کنم که روز بعد این مریضی از دلت بره و هیچ وقت،هیچ وقت،هیچ بچه ای هیچ جای دنیا مریض نباشه،شما هم همینطور آمین پسرم تو این ۴ماه:قیافه ات کمی تغییر کرده خوشگلتر و با نمکتر شدی. گردنت رو میتونی صاف نگداری،دور و بریهات رو میشناسی،اسمت رو شناختی و وقتی صدات می کنیم واکنش نشون می دی و دنبال صاحب صدا سرت رو چپ راست تکون میدی،خیلی خیلی خوشگل می خندی مثلا وقتی شبا که بیداری(با...